گروه مقاومت جهان نیوز ـ وارد خانه که می شوم، خانه پر است از بچه ها. بیشتر بچه های بسیج سایت غنی سازی شهید احمدی روشن آمده اند. سمت حاج آقا می روم و روبوسی می کنم. بچه ها می گویند «دوباره روبوسی کن می خوایم عکس بگیریم.» می گویم «بابا، من که از بچه های سایت نیستم، فردا میان من رو اشتباهی ترور می کنن.» بچه ها همه می زنند زیر خنده.
با همه بچه ها دست می دهم. همه جوانند. روی لب های همه شان خنده است. بیشتری ها چفیه گردنشان است.
با مادر مصطفی احوالپرسی می کنم. در مورد برنامه سالگرد مصطفی در کاشان می پرسم. حاج خانم خیلی راضی است از برنامه کاشان، ۵۰۰۰ نفر از خانواده شهدا شرکت کرده اند در برنامه. حاج خانم یک خبر جالب دیگر هم می دهد، اینکه اسم پایانه مسافربری فرودگاه کاشان را گذاشته اند «شهید مصطفی احمدی روشن».
بچه های شبکه خبر از راه می رسند. آمده اند برای مصاحبه با پدر و مادر مصطفی. گزارش گر از پدر و مادر می پرسد که این چهار سال بعد از شهادت مصطفی برایشان چطور گذشته. حاج آقا از این می گوید که کار مصطفی و دوستانش در صنعت هسته ای باعث شده که ایران در مذاکره با کشورهای غربی با دست پر حاضر شود.
مادر مصطفی اما گله دارد. چهار سال برایش سخت گذشته. از روزی می گوید که برجام امضا شده و او تمام روز را گریه کرده. از اینکه دیده زحماتی که مصطفی و دوستانش کشیده اند حالا دارد از دست می رود. اما توصیه حاج خانم به همه، پیروی از ولایت فقیه است. چیزی که علت ماندن مصطفی در سایت نطنز و پیگیری صنعت هسته ای بوده.
برنامه کم کم شروع میشود. حاج آقا روی مبل می نشیند، بچه ها هم رو به حاج آقا می نشینند. دوربین شبکه خبر باید از پشت سر فیلم بگیرد. چهره بچه ها نباید ضبط بشود.
"مصطفی" گفت اگر این کار را انجام دهم، پس از آن ترور میشوم!
«ننه عصمت» حالا بیشتر از ۳۵ سال است که برای رزمندگان اسلام و سربازان وطن دستکش می بافد، او امسال به واسطه جشنواره عمار جوانها را به چالش بافتن شالگردن و دستکش برای مدافعان حرم دعوت کرد.
لهجه غلیظ و شیرین یزدی «ننه عصمت» با همان سلام اول خودش را نشان می دهد. ننه عصمت روی پتویی روی زمین نشسته است و به افتخار ورود ما دستکش جدیدی را با 5 میل بافتنی سرمی اندازد و در طول مصاحبه می بافد تا نشان دهد هنوز در 75 سالگی دست از این کار نکشیده است و همچنان باهمان اشتیاق برای رزمندگان اسلام کار می کند. امسال ننه تنها نیست و حالا همراهان جوان زیادی دارد که تا خبر چالش بافتن دستکش برای مدافعان حرم را در جشنواره عمار شنیده اند دست به کار شده اند و میل هایشان را این بار با ذوق بیشتری سرانداخته اند. این دستکش ها و شالگردن ها نه تنها دست و گردن بلکه می خواهد این بار دلشان را نیز گرم تر کند تا بدانند در پشت سنگرها، مثل همان سالهای جنگ تحمیلی، عده ای غصه یخ کردن دستهایشان را می خورند و برایشان دستکش می بافند تا محکم تر اسلحه هایشان را برای دفاع از حریم اهل بیت به دست بگیرند. به همین بهانه سراغ ننه عصمت سردمدار این حرکت مردمی رفتیم تا این مادر خوش ذوق را بیشتر بشناسیم. این مصاحبه را با لهجه شیرین یزدی بخوانید.
در آن روزهایی که جنگ بود و صدای مهیب خمپاره و ترکش و زمین و خاکش بوی باروت میداد، مردانی از سرزمین عشق حماسهای بهیاد ماندنی را خلق کردند که تا به امروز هیچ دشمنی حتی جرات نگاه کردن گوشه چشمی به حالت بد به این خاک را نداشته باشند.
فاتحان آن روزها و حماسهسازان عرصهای که دشمن بعثی سرپا مجهز به میدان نبرد آمده بود، مردانی بودند که آزادانه برای دفاع از آرمانها، ارزشها و خاک خود عاشقانه جنگیدند.
بدون شک حماسه عملیاتهای مختلف رزمندگان سپاه اسلام هیچگاه از ذهنها پاک نخواهد شد و عملیات بزرگ و موفقیت آمیز کربلای 5 یکی از حماسههای بزرگی است که فرزندان این سرزمین برای همیشه در سینه و برگ برگ تاریخ به ثبت رساندند.
داشت تو خیابون راه میرفت،
یه خانومی که سر و وضع درستی نداشت بهش گفت:
حالا همه مشکلات ما حل شده فقط مونده با حجاب شدن ما؟!
جواب داد: حجاب یعنی در این بازار داغ دین فروشی،هنوز در زندگی ام خدایی هست که برای او تیپ میزنم...
مدیر شرکت عوض شد، مدیری با ظاهر مذهبی که اداره رو هم ظاهرا مذهبی کرد، اداره ای که تا قبل از اون هیچکس توش نماز نمیخوند یعنی نماز جماعتی برگزار نمیشد ولی بعد از اون مدیر با آوردن یه روحانی برای نمازخانه اداره همه رو موظف به خوندن نماز کرد، تازه بعد نماز هم حدود نیم ساعت زیارت عاشورا بود، ارباب رجوع های بنده خدا هم معطل وای میستادن تا نماز و زیارت عاشورا تموم بشه.
چند وقت بعد پلیس اومد اداره و مدیر رو هم دستگیر کرد، بعدا گندش دراومد که اختلاس کرده بوده.
شاید از این دست داستانها زیاد باشه ولی چرا وقتی یه آدمی تو لباس دین یه غلطی میکنه ما نسبت به دین بدبین میشیم؟!
شاید لباس دین ظاهر موجهی میسازه برای بعضیها که راحت بتونن هر فسادی رو انجام بدن که یه آدم معمولی نمیتونه!!!
اما باید ما دین رو بیشتر بشناسیم و خوب متوجه بشیم که دین چی هست؟! به چه درد میخوره؟! چه لزومی داره دین داشته باشیم؟!