تبلیغ مدرن(2)! :: راه شهدا

راه شهدا

هیچ شنیده ای که مرغی اسیر،قفس را هم بر دارد وباخود ببرد؟
راه شهدا
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان
شهید علی آذرفر
پیوندها
وصیت‌نامه شهدا
آخرین نظرات
  • ۲ فروردين ۹۵، ۱۶:۲۷ - ابوالفضل نخعی
    +

تبلیغ مدرن(2)!

دوشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ق.ظ

·       آوینی کیست؟ آیا شهید شد؟ شهیدان که هستند؟ بازیگر بوده اند یا ستاره سینما؟ فیلم جدید چیست؟ آیا هنوز به بازار نیامده است؟ راستی آنتن ماهواره ما خراب است فردا سریال خارجی دارد. گفتم خوب اسرائیلیها حاج احمد متوسلیان و دوستانش را آزاد کردند؟ گفت من این فیلم را ندیده ام دیشب آن را نشان داد؟

·       علی مظلوم است، گفتم در نهروان چه کسی پیروز شد؟گفت نمی دانم شاید آث میلان    .

·       پوستر را می بینی؟ عکس آرنولد بود با سلاح پیشرفته زیر آن نوشته شده بود "اسلام دین خشونت است  "

·       گفتم قصه های قرآن را خوانده ای؟ گفت نه ولی بجایش چند رمان را از بر هستم. گفتم مشکل شرعی نداری؟ گفت چرا وضع اقتصاد خیلی بد است: اقساط پراید را اگر زیاد کنند بد نیست.

·       گفتم برای مظلومت حسین(ع) گریه کرده ای؟ گفت خنده بر هر درد بی درمان دوا است.

·       پرسید : راستی تو چرا صورتت را اصلاح نمی کنی؟ شخص دیگری می گذشت با تمسخر گفت: سلام ع ع ع  علیکم چکار می کنید؟ گفتم تبلیغ می کنم. گفت پس چرا در آگهی های بازرگانی تلویزیون تو را ندیدم؟ خوب شاید از رادیو صدایت را شنیده باشم.

·       گفتم ریش پرفسوری برای چه؟گفت: وحدت بین حوزه و دانشگاه، گفتم با خدا تماس داری؟ گفت شماره موبایلش را ندارم اگر تاجر معروفیه بده شاید به دردم خورد.

·       گفتم فاطمه را می شناسی؟ گفت نه ولی یک بوتیک در انقلاب است که نامش فاطیما است. گفتم می خواهم به ولی عصر(عج) برسم؟گفت از خیابان آزادی که رد شدی به تاکسیها بگو ولی عصر خودشان تو را می برند.

·       امروز دیگر صداها زیاد شده و صدای قرآن بگوش نمی رسد.خواننده بهتر می خواند. فضا ساکت بود و هیچ کس حرف نمی زد. گفت اینجا چه خبر است؟ اینها چرا ساکتند؟ اشاره به تابلو نمود: روی آن نوشته شده بود"برای شادی رفتگان یک دقیقه سکوت"

·       گفتم من از چه تبلیغ کنم؟ گفت: از کرم و ژله و صابون نمی دانم هر چه می خواهی.

·       گفتم غیرت ؟گفت: محو شد.  گفتم عفت؟ گفت:نابود شد.  گفتم جنگ؟ گفت: به خاطره ها پیوست

·       گفتم خداحافظ  گفت :بای

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۲۹
عمار

نظرات  (۱)

گفتم خداحافظ گفت : بای

همه مطلب در این جمله آخر جمع بود
سلام
خداقوت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">