داستان جالب برای طلبه ها
در یکی از روزهایی که جبهه دار خوین بودیم، اوایل سال شصت را میگویم، قبل از اینکه عملیات ثامنالائمه (ع) را انجام دهیم، آقا مصطفی ردانیپور گفت: بیا برویم سری به آقا عبدالله بزنیم. آن زمان آقا عبدالله میثمی در یاسوج بودند. یک وانت برداشتیم و راهی شدیم.