پنجم خرداد ماه سالروز شهادت مردی است از جنس لالههای آسمانی. در گرامیداشت سی و دومین سالگرد شهادت سردار شهید “عبدالرضا حسینی بای” و عروج ملکوتیش، زندگی سراسر عزت و افتخارش را مرور میکنیم:
سید عبدالرضا
حسینی بای فرزند سید یدالله در اسفند ماه ۱۳۴۱ در شهر آزادشهر به دنیا آمد.
پس از دوران کودکی برای کسب علم و دانش به دبستان راه یافت و تحصیلات خود
را در مقطع ابتدایی، راهنمایی و متوسطه به اتمام رساند. او در خانوادهای
متمکن و خیر پرورش یافت. در سنین نوجوانی با انقلاب آشنا شد و بعد از
پیروزی انقلاب اسلامی در واحد بسیج ثبت نام کرد. زمانی که عضو بسیج بود به
امور زراعت نیز اشتغال داشت. یکسال بعد از عضویتش در بسیج به عضویت سپاه
پذیرفته شد.
دوستانش از او به عنوان فردی شجاع، مهربان و صبور یاد
میکنند. بعد از اتمام تحصیلاتش تصمیم گرفت به دفاع از مرزهای دینی و میهنی
بپردازد. در یکی از عملیاتها که به هنگام شب انجام شد، وی موفق به اسارت
گرفتن یک افسر عراقی شد. کیفیت دستگیری افسر عراقی این گونه بود که افسر
عراقی برای کسب اخبار و اطلاعات به خطوط ایرانیها نزدیک شده بود که به
اسارت درآمد. وقتی هوا روشن شد به افسر عراقی گفته شد “تو را این نوجوان
دستگیر کرده است؟” افسر عراقی با دو دست بر سر خودش زد و ناباورانه به او
نگاه کرد.
سید عبدالرضا حسینی بای ورزشکار رشته رزمی بود و اوقات
فراغتش را به ورزش اختصاص میداد. ارتباط او با سپاه و میادین جنگ همچنان
ادامه داشت تا اینکه در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس و
آزادسازی خرمشهر با سمت فرماندهی گردان به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در عجبم از رهبری که می گویند 95 میلیارد دلار دارایی دارد، کلکسیون های رنگ و وارنگ از هر نوع دارد، 170 عصای آنتیک دسته طلا دارد، بجای نان و پنیر در صبحانه اش خاویار رشت دارد، بجای بیت چندین و چند ویلا در شمال دارد، عباهایی به قیمت 400 هزار دلار دارد، هواپیمای 330 برای جابجایی اسب هایش دارد، باغ ملک آباد به مساحت 10 هزار متر در مشهد دارد، کمیسیون 5 سنتی از یک میلیون و نهصد هزار بشکه نفت دارد، پس نمی دانم این چه کفش های پینه بسته ایست که او به پا دارد ؟؟؟؟!!!!!
هان فهمیدم او نام و نشانی از علی علیه السلام دارد، میلیون ها فدایی و جان ناقابل دارد، خانه اش بجای فرش، موکت و نقشی از عرش دارد، در دل هر ایرانی باغیرت جای دارد، همچون شهدا چفیه ای بر گردن دارد، همچون جانبازان دستی ز یادگار از دشمن دارد، صدها هزار خاطره از جبهه و زندان دارد، راستی یادم رفت او کفش هایی پینه بسته همچون امیرالمؤمنین علی علیه السلام دارد...
شهادت یادگار امام از زندگی ساده رهبری
وظیفه خود میدانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیتالله خامنهای مطلع هستم. در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست. خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن بود که من از زبری و خشنی آن فرش- که ظاهراً جهیزیه همسر ایشان بود- اذیت میشدم از آنجا برخاستم و به موکت پناه بردم. مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی.
لطفا متن را با
دقت هر چه تمام بخوانید
بدون
هیچ تحلیل شخصی ای نظر شما را جلب میکنم به این قسمت از سخنان
صریح حجت الاسلام مصلحی وزیر اطلاعات دولت قبل در باب مذاکرات
اخیر هسته ای :
خوب
دقت کنید آنها چطور کلمه به کلمه و تکتک جملاتشان حسابشده است. اوباما در نامهاش چه میگوید؟ در مذاکره تلفنیاش با رئیسجمهور
ما چه میگوید؟ میگوید: «ما حق دسترسی به انرژی هستهای را برای مردم ایران در قالب
ضوابط، قواعد و قطعنامههای سازمان ملل و قوانین بینالمللی قبول داریم». به کلمات دقت کنید. میگوید: «حق دسترسی». دسترسی در مجامع بینالمللی
یعنی چه؟ یعنی این که شما برای نیروگاه هستهای بوشهرتان نیاز به سوخت هستهای
دارید؟ باید بدان دسترسی داشته باشید. بیایید امریکا برایتان تأمین میکند. بیایید
فرانسه به شما میدهد، روسیه هم به شما میدهد. حق دسترسی است دیگر. بعد هم میگوید
حق دسترسی برای مردم ایران و نمیگوید جمهوری اسلامی. ببینید چقدر حسابشده با ما
برخورد میکنند، چون آنها اصلاً جمهوری اسلامی را قبول ندارند. در مکاتبات و
اظهاراتشان بروید ببینید. میگوید حق دسترسی برای مردم ایران. حتی دستیابی هم نمیگوید،
چون دستیابی یعنی خودت میتوانی غنیسازی کنی، اما میگوید دسترسی. هم در
نامه و هم در تلفن میگوید در قالب قطعنامههای سازمان ملل، پروتکلها وآئیننامههای
بینالمللی. قطعنامه یعنی چه؟ اولین قطعنامه سازمان ملل میگوید ما تمام دکان و
دستگاهی را که در مورد سانتریفیوژها داریم باید تطعیل کنیم، چون باید به قطعنامهها
تمکین کنیم.
حالا
در همین توافقنامه با کمال تأسف نکاتی وجود دارد که بسیار تکاندهنده هستند. یکی
از چیزهایی که در این توافقنامه هست این است که برای ما حق تحقیق و توسعه علمی را
قائل شدهاند، اما چه جوری حق دارید؟ مثلاً نیم یا یک تن اورانیوم در اختیار شما
قرار میگیرد، همین را به موارد مختلفی که در فرآیند پژوهشهایتان پیش میآید
تبدیل کنید، دو باره برگردانید سر جای اولش، دو باره تبدیل کنید. حق این که چیزی
به آن اضافه کنید ندارید. این یعنی چه؟ بعد میگوید در شش ماهه اول هر سانتریفیوژی
که از کار افتاد میتوانید بازسازی کنید، ولی در شش ماهه دوم دیگر چنین حقی
ندارید. یعنی چه؟ تقریباً روزی 50 تا از سانتریفیوژهای ما منفجر میشوند، از کار میافتند
و مشکل پیدا میکنند. در مرحله اول میگوید همینی را که خراب شده است میتوانی
درست کنی. سانتریفیوژ جدید هم نباید بسازید. همین را باید بروی و درست کنی. حالا
این درستشدنی هست یا نیست، کاری به این کارها ندارد. بعد میگوید در شش ماهه دوم
اینها هم از کار افتادند و دیگر حق نداری چیزی جایشان بگذاری. روزی 40، 50 تا هم
که از کار میافتند و شما هم حق ندارید جایگزین کنی، بعد از شش ماه دوم دیگر
سانتریفیوژی داری که غنیسازی کنی؟
سوال:
دستاورد قرار نهاییای که باید انجام شود با توجه به دست خالی ما از همه لحاظ
چیست؟ سئوال دیگر این است که چرا مقام معظم رهبری تاکنون مثل چند سال پیش
به بحث هستهای ورود پیدا نکردهاند؟
رهبر معظم
انقلاب مدیریت خطوط قرمز را برعهده دارند
مقام
معظم رهبری ورود دارند، خط قرمزها را هم توجه دارند، نکته قابل توجهشان این است که
بالاخره مدیریت اجرایی کشور دست رئیسجمهور است و به او گفتهاند تو باید مسئله را
مدیریت کنی. به موقعش هم به میدان میآیند و اگر ببینند از خط قرمزها رد شدهاند
محکم برخورد میکنند. اینها هشدارهایی است که داریم میدهیم. بالاخره
انتظاری که وجود دارد این است که همه کسانی که باید داد و فریاد بزنند و هشدار
بدهند به میدان بیایند. نباید همه چیز را به ایشان ختم کنیم. این هم غلط است.
نباید همه چیز به ایشان ختم شود. بالاخره بقیه میخواهند چه کار کنند؟ وظیفه
ندارند؟ روشنگری و تبیین کنند؟ خواهشم از شما این است که بروید و
آن تکه صحبتهای آقا را که فرمودند آن دو سالی که پلمپ شد چیزهای خوبی داشت،
بخوانید، آن وقت جواب سئوالتان را خوب میگیرید. قبل و بعدش را ببینید خیلی قشنگ
جواب میگیرید.
متن
کامل سخنان در اینجا www.rajanews.com/det