اعلام نتایج احراز صلاحیت کاندیداها بهانه ای شد برای اصلاح طلبان و جنبش سبزی ها تا از این طریق بار دیگر هجمه های خود را علیه نظام و انتخابات وارد کنند تا شاید بتوانند در روند یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خدشه ای وارد نمایند.
اعلام نتایج احراز صلاحیت کاندیداها بهانه ای شد برای اصلاح طلبان و جنبش سبزی ها تا از این طریق بار دیگر هجمه های خود را علیه نظام و انتخابات وارد کنند تا شاید بتوانند در روند یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خدشه ای وارد نمایند.
چند سالی است که مد شده است، به گونهای دربارهی هشت سال دفاع مقدس بگوییم و بنویسیم و برنامه و فیلم و سریال تولید کنیم که انگار این جنگ هشت سالهی ما جنگی میان دو قومیت یا دو نژاد و یا دو کشور بود و همین، و این شهدا و رزمندگان عزیز ما رفتند تا از هویت ملی و عرق ایرانی و تمامیت ارضی این آب و خاک دفاع کنند. صدا و سیمای ما در کنار دهها کار و برنامهی زیبا و مفیدی که برای هشت سال دفاع مقدس ساخته است ـ که دستش مریزاد ـ در سالهای اخیر برنامههای دفاع مقدسش بیشتر رنگ و بوی ملی و نژادی و ایرانی گرفته است.
طلبه سربازی است بی نام، و داعیه داری است بی ادعا! که برای از غیبت به در آوردن مردمان و ظهور منجی آخر الزمان، وظیفه گران خویش بر دوش می کشد؛ و بنا به وظیفه ای که آن امام همام بر عهده او نهاده رهایی بخش خلق خدا از منجلاب معاصی و ره نمایی آنان به سمت رهایی و پای نهادن در وادی قرب الهی و ناجی آن ها از آتش خشم الهی می باشد ...
هدف از طلبگی تعالی است؛ تعالی خود و دیگران. هدف، سلوک است؛ یعنی ره یافتگی خود و ره نمودن دیگران. هدف از طلبگی در حقیقت همان هدف خلقت، یعنی عبودیت و بندگی؛مگر نه این است که خداوند تبارک و تعالی در مصحف شریف فرموده اند: «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات: 56) و آن گونه که علما تفسیر فرموده اند: «لیعبدون أی لیعرفون» یعنی خلقت کل عالم برای عبادت است، و عبادت مقدمه شناخت، و شناخت موجب تقرب و وصول الی الله. و بدیهی است که شکر ره یابی به مقام قرب الهی، رهنمایی و دستگیری مشتاقان و در راه ماندگان است؛ و این همان سیره پیامبران الهی است.
دعوت خلق به سوی حق بهترین و والاترین عملی است که نوع بشر می تواند، بدان دست یازد؛ عملی که آغازگرش، نخستین خلق خدا آدم اب الانبیاء؛ و کمال بخشش بهترین خلق او محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بود. در این میان، اگر چه سلسله نبوت به خاتم الانبیاء کمال یافت، ولی رسالت بندگان صالح در رهنمایی خلق به سوی خالق هرگز متوقف نگردیده و نخواهد گردید.
چه کرامتی، چه سلوکی و چه جهاد با نفسی از این عظیمتر که در تمام طول سلوک تنها در موارد معدودی کلمه"من" را به کار برد در حالی که اگر هر کسی فقط و فقط در ظاهر جملاتی که به کار میبرد و یا مینویسد اندکی دقت کند تعداد منها سر به آسمان میگذارد.
حجت الاسلام روحی تعریف میکند:
خیلی از داستانهایی که آیت الله بهجت نقل میکردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند میگفتند. دوستان میگفتند: این خودش است. میگفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیهای که اغلب آن را نقل میکردند به صحت این مطلب پی بردیم.
ایشان بارها میفرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچههای کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچهها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و میخواستم مراقبت کنم که چه کار میخواهند بکنند آقا. دیدم به آنها فرمودند: جن ترس ندارد، آنها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال میگفت یک آقایی، به این بچههای کوچک میگفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آنجا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامهام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آنها را بیرون در اتاق میشنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامهام کنارم است. رفت به آنها گفت: این لشکر خداست."
عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جملهاش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه میگفتند: یک آقایی بود.
برگرفته شده از کتاب: عبد خدا محمد تقی بهجت(ره)