صدای هیاهوکف و دست زدن بلند است.گفتم اینجا چه خبر است؟ گفت داریم اصلاحات می کنیم. گفتم چه چیزی را؟ گفت نام مجتمع را .
آیدین نام قشنگی است. بهتر از نامهای لطف :صفا و صداقت است.اینها جای خود را به مد و رنگ داده اند.صدای شهید خاموش شده است و همه می دانند که تنها شهید انسان خوبی بوده است .
جبهه محل تفریح و گردش شده است.نگاه کرده بر اروند:بهمن شیر و کارون.ایثار را به تمسخر و وحدت را به نشانه گرفته اند .
امروز دیگر نان تنوری جای خود را به نان فانتزی داده است.بجای آش:دسر و ژله می خورند و با پیتزا و ساندویچ قیافه می گیرند و پز می دهند .
بجای سلام Helloمی گویند و بجای الحمدلله و شکرلله مرسی.
سال تحویل را به کنار امامزاده وامام نمی روند:مگر تخت جمشید با صفا نیست.اسماعیل را اسی می خوانند و ابراهیم را ابی .راستی داود را دیوید می خوانند:حاج همت را کسی نمی شناسد.
چفیه را روسری کرده اند و پلاک را زنجیرو عشق را در تایتانیک خلاصه می کنند.
چمران را به اسم دکتر می شناسند و بهشتی را به نام بیمارستان:مطهری را به نام خیابان می دانند و انقلاب را به نام میدان.
خانه سبز را بهتر از خانه دل می شناسند.برای دختر محمد(ص)گریه نمی کنند و داستان مظلومیت در وپهلو را نمی خوانند:مگر بینوایان ویکتور هوگو دختر ندارد. مسجد دیگر محل فاتحه خوانی نیست:مگر شهر ما تالار ندارد. مشتریهای خدا کم شده:همه به دنبال فروشگاه رفاه می گردند.
برای اشکال گرفتن به مفاتیح(مفاتیح الجنان)کف می زنند و برای تعطیلی دروغ نامه های روز(بعضی روزنامه ها )عزا می گیرند.
امام حسین(ع)را برای شفاعت و حضرت عباس را برای عرض حاجت می خواهند.