راه شهدا

راه شهدا

هیچ شنیده ای که مرغی اسیر،قفس را هم بر دارد وباخود ببرد؟
راه شهدا
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان
شهید علی آذرفر
پیوندها
وصیت‌نامه شهدا
آخرین نظرات
  • ۲ فروردين ۹۵، ۱۶:۲۷ - ابوالفضل نخعی
    +
 این مطلب بیشتر برای افرادی هست که ناخواسته دارن این کارو انجام میدهند و انشاا... با خواندن این مطلب کارشون درست بشه و با خودشون خیال نکنن که این مطلب فقط برای افراد مذهبی و محقق و دانشجو هست ؛ برای همه هست.

برای همه هست.

بسم الله الرحمن الرحیم

خدایا ؛ یعنی میتونم دین را ادا کنم؟؟

خدایا ؛ یعنی دستم به این قلم میاد؟

یعنی به دل میشینه؟

خدایا ؛ ۲ سال هست که میخوام این مطلب را بنویسم ؛ اما دستم به قلم نمیرفت ؛ اما دیگه خیلی داره دیر میشه.

اما میخوام شروع کنم به گفتن حرف دلم ؛ البته این حرف دل یک شیعه مهدی(عج) هست ؛ اما ما که شیعه ی واقعی نیستیم ؛ شیعه ی واقعی اونی هست که آقاشو زیارت کنه ؛ سرور و مولاشو زیارت کنه.

با آقاش درد و دل کنه و...

اما ما اینطور نیستیم.

فقط قسمتون میدم که این دل نوشته ی سایت شیعه مهدی(عج) را تا آخر بخونید و در سایت ها و وبلاگ هاتون قرار بدید.

با نام پروردگار مهربانم شروع میکنم.

بسم الله الرحمن الرحیم.

خب ؛ بعضی ها این جملاتو شنیدن و میدونن چیه مقصودم چی هست و یک توضیح بدم که این متنی هست که الآن داخل اکثر وبلاگ ها با این طرز نوشته مینویسن و در وبلاگ و سایت ها پخش میکنن:

(((( این متن سایت شیعه مهدی(عج) نیست و متن وبلاگ های امروزه ی دخترا و آقا پسرا هست)))

سلوم

خوفی؟ خوشجلم حالت چطوله؟ بازم با پاپات دعوات شد عخشم؟

پسلا و دخملای خوجل و باحال ؛ اگر پی ام ندید خیلی بدید.

دوسی های من هستین

خب ؛ حالا نظر بدید جیگلا

.....................................

خب ؛ آنوقت میروی داخل نظرات میبینی اوووووووووووووووووووووه اووووووووووووووووووه

حدود ۱۰ صفحه براش نظر اومده و حدود ۳۰۰ نظری هست فقط برای اون یک متن کوتاه و بدونه هیچ خاصیتی.

اما شما برو داخل سایت های علمی و وبلاگ های علمی:

(((( این متن سایت شیعه مهدی(عج) نیست و متن وبلاگ های علمی و مذهبی و ... و بدرد بخور))):

با سلام خدمت شما عزیزان.

امیدواریم از این مطلب علمی که دوستانمان قرار دادن لذت ببرید:

این تصاویر نانو ؛ برای بخش نانوتکنولوژی با فناوری تی یو وی میباشد و............

............

خب ؛ حالا شما باز به این یک سایت و یا وبلاگ بروید ؛اما میبینی که کلا ۲-۳ نظر ؛ و یا نظر اصلا وجود ندارد ؛ باز خوبه همون ۲-۳ نظر ؛ آخه همون ۲-۳ نظر هم اسپم هست و یا اینکه اومدن نوشتن که سلام وبلاگت خوبه و به ما سر بزن

همین

ای خدا

دیگه میخواهید من چی بگم؟

افراد آنلاین را تا به حال دیدید؟

برو به یک سایت مذهبی یا علمی ؛ کل افراد آنلاین فقط خودتی و خودت ؛ اما برو یک وبلاگ که نوشته عنوانش هست دختر .........یا پسر ......... ؛ اونوقت افراد آنلاین ببین داره از حدش هم بیشتر میشه.

خب دیگه ؛ اینم هم درد ما و درد امام زمانمون هست ؛ ببینید آقا داره از دست ما شیعه هاش چی میکشه ؛ چه برسه به اون نامسلمون ها.

البته اینو بگما ؛ امام زمان(عج) وقتی میبینن که شیعه هاش اینطور هستن بیشتر ناراحت میشه تا نا مسلمان ها.

خب ؛ حالا میخوام یک چشمه از این دوستانی که وبلاگ مینویسن براتون بگذارم.

شما اگر وبلاگ های بروز شده را ببینید متوجه میشوید که از بین ۱۰۰ وبلاگ بروز شده ؛ کلا ۷۰ وبلاگ با موضوع نامربوط هست ؛ و کلا ۳۰ وبلاگ بدرد بخور و علمی وجود داره و بروز شده.

اینم یک سند از حرفم:

ببینید در تصویر بالا ؛ فقط ۳ وبلاگ هست که داخل محتواش بدرد بخور بود و داخل حرفای رکیک نزده بود.

و ۴ تا وبلاگ دیگه هم با موضوع متفاوت بود.

اما ۸ وبلاگ کلا با موضوع ....... هست و نمیدانم چرا همچین وبلاگ هایی را میگذارن ادامه ی کار کنن.

جالبیش اینجاست که دیگه گناه کردن عادی شده و حتی باهاش افه هم میان.

.....

خب ؛ کلا درد روی درد هست دیگه ؛ حالا اینها یک طرف ؛ وبلاگ هایی هم که گروهی هستن به نام کل کل دختر پسرا یک طرف دیگه.

این درد ها را کجا باید گفت؟

آخه یعنی چه؟

دختر و ناموس مردم باید بیاد داخل یک وبلاگ با این همه گرگ داخل جامعه ؛ و اونوقت بخواد با یک آقا پسر کل کل کنه و در آخرش هم معلومه که چی میشه.

الآن که دیگه ابن وبلاگ ها سر سام آور شده و تعدادشون که ماشاا... الی ماشاا...

و داخل هر کدوم وبلاگ که بری ؛ تعداد اعضا از ۱۰۰ نفر کمتر نیست.

ابنم تصویری از حرفام:

خب ؛ این تصویر هم که خودش با زبان خودش داره میگه ؛ و نیازی به توضیح بنده نداره.

امیدوارم که جوانان ما به راه راست هدایت بشن و از این کارایی که باعث میشه عمرشون تلف بشه و در آخر جهنمی بشن ؛ پرهیز کنن.

مگه بهشه خدا چی نداره که ما داریم ازش دوری میکنیم؟

خب ؛ خدایا ؛ به همین وقت عزیز ؛ قسمت میدهم ؛ الهی عجل لولیک الفرج

و در آخر ؛ خواهش میکنیم از این دانلود اختصاصی سایت شیعه مهدی(عج) استفاده کنید و لینک زیر را دانلود کنید:

نام کلیپصوتی اختصاصی سایت شیعه مهدی(عج) : از امام زمانت بپرس

فرمت:MP3

حجم فایل:۲۱۱کیلوبایت

مدت زمان:۱دقیقه۴۸ثانیه

کیفیت:خوب

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۱ ، ۲۰:۵۷
عمار
جنگ از نگاه دیگران
جنگ از نگاه دیگران

مترجم: گلاره اسد
جنگ عراق علیه ایران یکی از بزرگترین تراژدیهای بشری تاریخ معاصر خاورمیانه بود. شاید حدود یک میلیون نفر جان باخته و شمار بیشتری مجروح و میلیونها نفر آواره شده باشند. منابعی که به خاطر این جنگ تباه شد، فراتر از کل مبلغی بود که جهان سوم طی یک دهه صرف بهداشت عمومی اش کرد.
جنگ در 22سپتامبر 1980 با تجاوز تمام عیار نیروهای عراقی به ایران آغاز شد. تا پیش از این تاریخ، نیروهای عراقی در مناطق مرزی ایران دست به خرابکاری و درگیریهای سنگین زده بودند. عراق امیدوار بود در مقابل همسایه ای که پس از انقلاب اسلامی 1979 در عرصه بین المللی منزوی شده بود(!)، به پیروزی برق آسایی دست یابد. اما به رغم موفقیتهای اولیه، ایرانیان بسیج شدند و با اتکا به جمعیت بیشتر خود تا اواسط سال1982 متجاوزان را از خاک خود بیرون راندند. در ژوئن 1982 ایرانیها رویکرد تهاجمی اتخاذ کردند، ولی عراق به لطف برتری اش در جنگ افزارهای سنگین توانست مانع از هرگونه عملیات سرنوشت ساز ایران شود. تفنگها سرانجام در 20اوت 1988 خاموش شدند. عمده مسؤولیت این خونریزی ?ساله متوجه رژیم نظامی سنگدل صدام حسین است. او برای جان انسانها ذره ای ارزش قائل نبود. علاوه بر این، بی تفاوتی جامعه بین الملل نکوهیده است، زیرا نه تنها وجدانش از دیدن صدها جنازه «جهان سومی » به درد نیامد، بلکه کوشید از آب گل آلود ماهی بگیرد و از این مناقشه سود ببرد.
فرانسه بزرگترین منبع تأمین جنگ افزارهای پیشرفته عراق شد و کوشید منافع مالی اش در این کشور را حفظ کند. اتحادجماهیر شوروی نیز بزرگترین تأمین کننده سلاح عراق بود و د رعین حال می کوشید نظر مساعد دولتهای هر دو کشور را جلب کند. دست کم 10کشور به هر دو طرف مناقشه سلاح می فروختند تا به خونریزی و کشتار دامن بزنند. اما فهرست این کشورهای پلید بدون ایالات متحده تکمیل نخواهد شد. هدف آمریکا سود بردن از تجارت سلاح نبود، بلکه هدف قابل ملاحظه تری را دنبال می کرد: کنترل منابع نفت منطقه. پیش از پرداختن به سیاست آمریکا در خلال جنگ عراق علیه ایران.
نگاهی به تاریخ نشان می دهد در 40سال اخیر، به رغم تغییر مکرر شرایط، سیاست آمریکا در قبال خلیج فارس ثابت مانده است. حمایت از محافظه کارترین حکومتهای موجود محلی به منظور جلوگیری از به قدرت رسیدن جنبش های رادیکال و مردمی، باهر قیمت انسانی ممکن و هر میزان مداخله و دستکاری لازم اما آمریکا همواره در اجرای سیاستش موفق نبوده است. در سال 1979 با سرنگونی شاه، آمریکا یکی از حکومتهای دست نشانده خود را از دست داد. اما الگوی زیربنایی سیاست آمریکا تغییر نکرده و می توان این را در رویکردش نسبت به جنگ عراق علیه ایران مشاهده کرد.

کدام بی طرفی!؟

آمریکا در سال 1980 با هیچکدام از طرفین جنگ رابطه دیپلماتیک نداشت و بیطرفی خود را در این مناقشه اعلام کرد. یک مقام وزارت خارجه آمریکا در سال 1983 بدون ذره ای حس انسان دوستانه اعلام کرد: مادامی که جنگ ایران و عراق روی متحدان ما در منطقه تأثیر نمی گذارد یا موازنه قدرت را برهم نمی زند، ما ذره ای اهمیت نمی دهیم.اما حقیقت این است که ایالات متحده نسبت به این جنگ بی طرف نبود و استمرار آن را به منزله خلق فرصتهای مثبتی تلقی می کرد. نیاز به سلاح و پول بغداد رابه کشورهای محافظه کار عرب خلیج فارس و مصر وابسته تر می ساخت و بدین ترتیب سیاستهای عراق تعدیل و رابطه بین قاهره و سایر کشورهای عربی ترمیم می شد. این جنگ همچنین ایران را که اکثر تسلیحاتش آمریکایی بودند، ناگزیر می ساخت تجهیزات و قطعات یدکی آمریکایی بخرد. نیازهای مبرم جنگ ممکن بود دو کشور را ناچار سازد که روابطشان را با واشنگتن بهبود ببخشند. از سوی دیگر، پراکندگی جنگ به آمریکا امکان می داد در ایران و عراق عملیاتهای مخفیانه انجام دهد و تلاطم خلیج فارس می توانست سایر کشورهای منطقه را برای همکاری نظامی به سوی آمریکا جلب کند.
هنگامی که جنگ اولین بار آغاز شد، اتحاد شوروی کشتی های تسلیحاتی اش را از راه عراق بازگرداند و تا یک و نیم سال بعد به بغداد هیچ سلاحی نفروخت. در مارس 1981 حزب کمونیست عراق که تحت فشار صدام حسین قرار داشت، از شوروی پیام فرستاد که جنگ باید پایان یابد و نیروهای عراقی به مرزها بازگردند. در همان ماه آلکساندر هیگ وزیر خارجه آمریکا به کمیته روابط خارجی سنا گفت که چشم انداز بهبود روابط با عراق دیده می شود و خاطرنشان ساخت که بغداد نگران «رفتار امپریالیسم شوروی در منطقه خاورمیانه» است.سپس آمریکا فروش پنج فروند بوئینگ را به عراق تأیید کرد و معاون وزیر خارجه را جهت مذاکره به بغداد فرستاد. متعاقباً ایالات متحده عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم برداشت و واشنگتن برای صادرات آمریکا به عراق 400 میلیون دلار اعتبار تعیین کرد. در نوامبر 1984آمریکا و عراق مناسبات دیپلماتیک خود را که در سال 1967 گسسته بود، احیا کردند.

تهدید شوروی و نیروهای واکنش سریع

به موازات آن که جنگ تحمیلی موضع آمریکا در عراق را بهبود می بخشید، مناسبات نظامی ایالات متحده با کشورهای عرب خلیج فارس توسعه می یافت، واشنگتن به واسطه جنگ عراق علیه ایران تمایلش به داشتن مناسبات نظامی با اعراب و استقرار نیرو جهت مقابله با تهدید شوروی را توجیه می کرد. در ژانویه 1980پرزیدنت کارتر «دکترین کارتر» را ارائه کرد که اظهار می نمود آمریکا مایل است برای جلوگیری از دسترسی «قدرتی خارجی» بر خلیج فارس به زور متوسل شود اما همانگونه که مایکل کلر خاطر نشان کرده، دغدغه واقعی آمریکا پنج روز بعد با انتشار بیانیه نظامی هارولد براون وزیر دفاع وقت عیان گشت.
براون هشدار داد که بزرگترین تهدید برای ایالات متحده دیگر توسعه طلبی شوروی نیست، بلکه تلاطم های مهارناپذیر جهان سوم است. وی گوشزد کرد: در جهانی پراز مشاجره و خشونت، ما نمی توانیم بدون سلاح به خارج برویم. شیوه خاص توسعه اقتصادمان سبب می شود که ما برای رفاه مادی مان به واردات، صادرات و درآمدهای سرمایه گذاری های خارجی وابسته باشیم. حفاظت از جریان نفت خاورمیانه بخش مهمی از منافع حیاتی ماست و ما برای دفاع ازآن هر اقدام مقتضی از جمله توسل به نیروی نظامی را اتخاذ خواهیم کرد.
براون صراحتاً بیان نکرد که ایالات متحده در پاسخ به تهدیدات داخلی نظیر انقلاب مداخله نظامی خواهد کرد، ولی پس از کناررفتن از سمتش آشکارا گفت: یک موضوع حساس این است که آیا ایالات متحده باید برای حفاظت از میادین نفتی در مقابل تهدیدات داخلی و منطقه ای اقدامی اتخاذ کند یا خیر. هرگونه تعهد صریح از این نوع احتمالاً تولیدکنندگان نفت را بیش از آن که آسوده سازد، نگران خواهد ساخت.
برهمین اساس دولت کارتر تشکیل نیروی واکنش سریع را برای به رخ کشاندن قدرت نظامی آمریکا در خلیج فارس آغاز کرد. هدف اساسی این طرح به قول مشاور امنیت ملی کارتر کمک کردن به دولتی دوست در مقابل خطر کودتا بود.
در سال ،1980 ارتش آمریکا رزمایشی با عنوان «شوالیه شجاع» انجام داد که هدفش حفاظت از ایران در مقابل تهاجم تمام عیار شوروی بود. ارتش چنین نتیجه گرفت که برای عقب نگه داشتن ماشین جنگی شوروی به 325هزار سرباز نیاز دارد. شاید یک نیروی واکنش سریع با این بزرگی برای مبارزه با دردسرسازان جهان سومی غیرضروری به نظر آید، اما پنتاگون اظهار کرد که در اواسط دهه 1980 ارتشهای جهان سوم دیگر «بربرهای سرنیزه به دست» نیستند. آمریکا دیگر نمی توانست منطقه را با یک پرچم ثبات بخشد.
هنگامی که ریگان به قدرت رسید، اعلام کرد: اجازه نمی دهم عربستان سعودی، ایران شود. در دوره حکومت ریگان، سیا مخفیانه چنین نتیجه گرفت که احتمال تهاجم شوروی به ایران «بعید» است ، زیرا ارتش سرخ به حدکافی گرفتار پیکار با افغانها بود. اما بعیدبودن تهدید شوروی از شتاب ایجاد نیروی واکنش سریع نکاست.

سیاست دوگانه در قبال تهران

سیاست آمریکا در قبال ایران پیچیده تر بود، زیرا همزمان دو مسیر را می پیمود. از یک سو، مقامات آمریکا چشم اندازبرنامه ای مخفی برای تضعیف دولت تهران را مساعد می دیدند و درعین حال واشنگتن می کوشید با همان دولت ارتباط برقرار کند.
اقدامات آمریکا در تعقیب مسیر نخست آشکارا نشان می داد که واشنگتن مخالف حکومت] حضرت[ آیت الله خمینی است واز گروههای هوادار دیکتاتور سابق ایران برای مبارزه با دولت تهران حمایت می کرد.
سیا از سال 1982 ماهیانه 10هزار دلار به گروهی در پاریس موسوم به جبهه ملی ایران به ریاست علی امینی می پرداخت که نقش بسزایی در واگذاری نفت ایران به قدرتهای خارجی پس از کودتای 1953 داشت. آمریکا همچنین از 2گروه شبه نظامی ایرانی مستقر در ترکیه حمایت می کرد که رهبری یکی از آنها برعهده ژنرال بهرام آریانا، فرمانده ارتش شاه بود که رابطه نزدیکی با شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه داشت.
در سال 1980 دولت کارتر پخش برنامه های مخفی رادیویی از مصر برای ایران را با هزینه 20 تا 30هزار دلار در ماه آغاز کرد. این برنامه ها خواستار سرنگونی دولت ایران وحمایت از بختیار بودند. سایر برنامه ها محتوی ضدشوروی داشتند.
همزمان با این فعالیتها، آمریکا حرکت در جبهه دوم را در پیش گرفت: تلاش برای برقراری رابطه با روحانیون ایران براساس علاقه مشترکشان با واشنگتن برای مبارزه با چپگرایان! ریگان پس از افشای رسوایی ایران کنترا در نوامبر 1986 اعلام کرد نیت ایالات متحده یافتن «مسیری برای بازگرداندن ایران به جایگاه سابقش بود که همانا خانواده کشورهای مردم سالار است».
بنابه گزارش کمیسیون تاور، «آمریکا در سال 1983 کمک کرد تا تهران را متوجه خطر ناشی از نفوذ گسترده حزب کمونیست توده یا کادرهای شوروی و طرفدار شوروی درایران سازد. ایده ایجاد ارتباطی راهبردی با ایران از حمایت گسترده دولت آمریکا برخوردار بود. مثلاً کمیسیون تاور، اظهار کرد که اگرچه مخالف انتقال سلاح به ایران است ، «گشایشی استراتژیک با ایران شاید به سود منافع ملی آمریکا باشد». باید تصریح کرد که هدف ازاین گشایش استراتژیک گشودن باب گفت وگو با دشمن سابق نبود، بلکه بخشی از سیاست پیشگیری از دسترسی قابل ملاحظه اتحادیه شوروی به ایران بود. از همین رو، گزارش سیا در 1985 اظهار می داشت هرابرقدرتی که زودتر به ایران برسد، «در موقعیت نیرومندی برای حذف دیگری قرار خواهد گرفت».

مقابله با موفقیت های نظامی ایران

درسال 1984 به دلیل پیروزیهای ایران در میدان نبرد وبهبود مناسبات آمریکا با عراق، واشنگتن شروع به قطع منابع تسلیحاتی ایران از طریق اعمال فشار به متحدان خود برای توقف فروش سلاح به تهران کرد.
کویت پیروزیهای ایران را با نگرانی فزاینده دنبال می کرد. ایران حالا دیگر به کشتی های پهلوگرفته در بنادر کویت حمله می کرد وکویت به منظور دفاع از خود دست یاری به سوی آمریکا برد. در سپتامبر 1986 کویت به واشنگتن ومسکو پیشنهاد داد پرچمهای خود را روی برخی از کشتی ها به اهتزاز درآورند وسپس با ناوگان دریایی خود از آنها محافظت کنند. واکنش اولیه ایالات متحده ولرم بود، ولی وقتی واشنگتن در مارس 1987فهمید شوروی حاضر شده که پرچمش را روی یازده کشتی کویتی نصب کند، بلافاصله پذیرفت آن یازده کشتی را تحت پرچم خودش محافظت کند.
اما ایران به شدت حملاتش علیه کشتی ها به دلیل حضور نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس افزود. در فاصله 1981 تا آوریل 1987 که خبر نصب پرچم آمریکا روی کشتی های عربی اعلام شد، ایران به90 فروند کشتی ضربه زده بود، ولی این رقم طی یک سال بعد به 126 فروند رسید. همانطور که گزارش کنگره خاطرنشان می کرد، کشتیرانی در خلیج فارس از زمان آغاز حضور دریایی آمریکا ناامن تر شده است . درواقع این عراق بود که در 1981 جنگ نفتکشها را به راه انداخت وتا سال 1984 بدون پاسخ موازی ایران ادامه داد. دوماه پس از تشدید حملات عراق در مارس ،1984 ایران بالاخره شروع به پاسخگویی کرد، اماتعداد حملات عراق بیشتر از ایران بود. واشنگتن در توجیه سیاستش می گفت عراق فقط به کشتی های ایران حمله می کند وحال آن که ایران نفتکشهای کشورهای بیطرف بخصوص کویت را هدف قرار می دهد.
حمایتهای گسترده آمریکا ازعراق سبب شد تا در 18ژوییه 1988ایران پذیرش کامل قطعنامه 598را اعلام کند، ولی بغداد آتش بس را نپذیرفت وبه استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی ادامه داد. سرانجام در 6اوت فشار بین المللی عراق را مجاب به پذیرش آتش بس کرد وآن 2هفته بعد به اجرا گذاشته شد. برای واشنگتن مهمترین چیز حفظ وضعیت موجود در منطقه ای استراتژیک بود که برای پنتاگون وشرکتهای نفتی ارزش فراوانی دارد و دو جنگ بعدی خلیج فارس این مسأله را اثبات کرد.
منبع: http://www.sajed.ir

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۱ ، ۲۱:۱۴
عمار

بیانات شهید قبل از شروع عملیات بدر همه برادران تصمیم خود را گرفتهاند، ولی من به خاطر سختی عملیات تاکید میکنم. شما باید مثل حضرت ابراهیم(ع) باشید که رحمت خدا شامل حالش شد، مثل او در آتش بروید. خداوند اگر مصلحت بداند به صفوف دشمن رخنه خواهید کرد. باید در حد نهایی از سلاح مقاومت استفاده کنیم. هرگاه خداوند مقاومت ما را دید رحمت خود را شامل حال ما میگرداند.

اگر از یک دسته بیست و دو نفری، یک نفر بماند باید همان یک نفر مقاومت کند و اگر فرمانده شما شهید شد نگویید فرمانده نداریم و نجنگیم که این وسوسه شیطان است. فرمانده اصلی ما، خدا و امام زمان(عج) است. اصل، آنها هستند و ما موقت هستیم، ما وسیله هستیم برای بردن شما به میدان جنگ. وظیفه ما مقاومت تا آخرین نفس و اطاعت از فرماندهی استحداکثر استفاده از وسایل را بکنید. اگر این پارو بشکند، به جای آن پاروی دیگری وجود ندارد.

با همین قایق ها باید عملیات بکنیم. مهدی در شب عملیات وضو میگیرد و همه گردان ها را یک یک از زیر قرآن عبور می‌دهد.

مداوم توصیه می کند برادران! خدا را از یاد نبرید نام امام زمان(عج) را زمزمه کنید. دعا کنید که کار ما برای خدا باشد. از پشت بیسیم نیز همه را به ذکر «لاحول و لاقوه الا بالله» تحریض و تشویق میکند.

لشکر عاشورا در کنار سایر یگان های عمل کننده نیروی زمینی سپاه، در اولین شب عملیات بدر، موفق به شکستن خط دشمن می‌شود و روز بعد به تثبیت مواضع در ساحل رود می‌پردازد.

عزیزانم! اگر شبانه روز شکرگزار خدا باشیم که نعمت اسلام و امام(ره) را به ما عنایت فرموده، باز هم کم است. آگاه باشیم که سرباز راستین و صادق این نعمت شویم. خطر وسوسههای درونی و دنیافریبی را شناخته و برحذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل، تنها چاره ساز ماست.

بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید. پشتیبان و از ته قلب، مقلد امام(ره) باشید، اهمیت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله(ع) و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همان‌گونه تربیت کنید که سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح و وارث حضرت ابوالفضل(ع) برای اسلام بار بیایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۱ ، ۰۶:۴۲
عمار

آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود: "شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم."

حمید داود آبادی در آخرین پست وبلاگ خاطرات جبهه نوشت: اوایل بهمن ماه 1377 بود و بعد از ماه مبارک رمضان. همراه "مسعود ده نمکی" و فرزندانم سعید و مصطفی - که آن موقع هفت – هشت سال بیشتر نداشتند – خدمت مقام معظم رهبری بودیم. نماز جماعت مغرب و عشا در جمع کوچک مان به امامت آقا خوانده شد و آقا همان جا روی سجاده برگشت رو به ما و حال و احوال و گپ و گفت شروع شد. تازه نشریه شلمچه، به ضرب و زور "عطاالله مهاجرانی" وزیر ارشاد اصلاحات تعطیل و قلع و قمع شده بود.
مسعود تقویم زیبایی را که در نوع خود در آن زمان بی نظیر بود، با خود آورده بود تا تقدیم آقا کند. سررسید جالب "یاد یاران" با تصاویر رنگی شهدا که در نوع خود اولین بود.
آقا، سررسید را گذاشت جلویش و شروع کرد به تورق. برای هر کدام از شهدا که تصویرش را می دید، خاطره یا نکته ای می گفت. از شهید "سیدمجتبی هاشمی" که فرمود: "آقا سید برای خودش در آبادان حال و هوایی داشت." تا شهید "عباس بابایی" که آقا خواب زیبایی را که چند شب قبل از آن شهید دیده بود، تعریف کرد.
شهید "محمود کاوه" که آقا از آشنایی اش با خانواده آن عزیز در مشهد گفت و شهیدان دستواره که چند روز قبل از آن، به سر مزار آن سه برادر شهید رفته بود و ...

هر کدام از تصاویر زیبا، احساس آقا را با خود همراه داشت. مثلا عکس شهید "علی اشمر" – قمرالاستشهادیین لبنان - برای آقا خاطره آخرین دیدار پدر آن شهید و برادر بزرگ تر او محمد را به همراه داشت، که حاج منیف گفته بود: "آقا، من حاضرم همین پسرم محمد را هم به راه اسلام و ولایت فدا کنم." و آقا که بر پیشانی محمد بوسه زده بود؛ و چندی بعد، محمد اشمر در عملیات مقاومت جنوب لبنان، با گلوله صهیونیست ها که بر پیشانی اش نشست، به شهادت رسیده بود.

از بقیه بگذریم.
همه اینها را گفتم تا به این جا برسم.
آقا در بین صحبت هایش فرمود:
"تصویر شهیدی در اطاق من هست که بسیار زیباست و خیلی به آن علاقه دارم."
وقتی پرسیدم متعلق به کدام شهید است؟ ایشان فرمود که نامش را نمی دانم. سپس به آقا میثم – فرزندش - گفت که برود و آن عکس را بیاورد.

دقایقی بعد که صحبت ها درباره عظمت شهدا گل انداخته بود، آقا گفت:
"حتما باید شما اون عکس رو ببینید."
سپس رو به میثم کرد و مجددا گفت: "شما برو اون عکس شهید رو از اطاق من بیار."
که آقا میثم رفت و سرانجام عکس را آورد.

کارت پستال کوچکی بود از شهیدی با بادگیر آبی، که بر زمین تفتیده شلمچه آرام گرفته بود.
آن عکس را قبلا دیده بودم. عکسی بود که "موسسه میثاق" منتشر و پخش کرده بود. زیر آن هم نام شهید را نزده بودند.

عکس را که آورد، آقا با احترام و ادب خاصی آن را به دست گرفت و رو به ما نشان داد. همان طور که آن را جلوی چشم ما گرفته بود، فرمود:
"شما به چهره این شهید نگاه کنید، چقدر معصوم و زیباست ... الله اکبر ... من این را در اطاق خودم گذاشته ام و به آن خیلی علاقه دارم."

ناگهان یاد کلامی از دوست عزیزم "حسین بهزاد" افتادم.
چندی قبل از آن، حسین همان عکس را نشانم داد و نکته بسیار مهمی را تذکر داد. آن شهید جوان با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته بود و ...
به آقا گفتم:
"آقا، یک نکته مهمی در این عکس هست که مظلومیت او را بیشتر می رساند."
آقا نگاه عمیقی به عکس انداخت و با تعجب پرسید که آن نکته چیست؟ که حرف حسین بهزاد را گفتم:
"این بسیجی، با سربند خود لوله اسلحه اش را بسته که گردوخاک وارد لوله اسلحه نشود. یعنی این شهید هنوز به خط و صحنه درگیری نرسیده و با اسلحه اش هنوز تیر شلیک نکرده است."

با این حرف، آقا عکس را جلوتر برد و در حالی که نگاهش را به آن عزیز دوخته بود، با حسرت و با حالتی زیبا فرمود:
"الله اکبر ... عجب ... سبحان الله ... سبحان الله"
دست آخر، آقا مسعود زرنگی کرد و از آقا خواست تا اجازه دهد عکس آن شهید را به عنوان یادگار به او بدهد. آقا هم پذیرفت و روی دست راست شهید بر عکس، امضا کرد و به عنوان یادگار به مسعود داد.



دیدن این مطلب باعث شد تا این خاطره آقا را درباره شهید را ذکر کنم:

مزار این شهید کجاست؟
با دیدن تصاویر شهدا،به یک عکس خیره شد و ناگهان فریاد زد که این «هادی» من است. من با دستان خودم این کلاه را برایش بافتم.
سالهاست عکسی از یک شهید را در صفحات مختلف اینترنتی، وبلاگ‌ها، سایت‌ها و حتی بر دیوارهای شهرها می‌بینیم. عکس شهیدی که با لباس بارانی آبی خود و کلاهی که به گفته مادرش او برای فرزندش بافته است، از مظلومیت شهدایمان در دل صحراهای جنوب سخن می‌گوید.
هادی ثنایی‌مقدم یازدهم تیرماه 1351 در شهرستان لنگرود بدنیا آمد. این نوجوان بسیجی روز 23 دی‌ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی «شلمچه» به شهادت رسید اما پیکرش هیچگاه بازنگشت. همرزمان او از نحوه شهادتش بر اثر اصابت مستقیم تیر می‌گویند یادآور می‌شوند که هادی به همراه تعداد زیادی از شهدا به کنار جاده انتقال داده شد. پارچه سفید به همراه چوبی در کنار او قرار داده شد تا آمبولانس‌ها راحت او را پیدا کنند و به عقب برگردانند. آنها از آن محل دور شدند، آمبولانس‌ها تعدادی از شهدا را به سمت پشت خط آورد ولی خبری از پیکر هادی نبود.
تا به امروز کسی نفهمیده است بر سر پیکر شهید هادی ثنایی‌مقدم چه آمده است؟. عده‌ای می‌گویند احتمال دارد گلوله خمپاره‌ای به کنار پیکرش خورده و او را در زیر خاک پنهان کرده و همین امر باعث شده است که آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند.
سال‌ها از این ماجرا گذشت و از هادی تنها یک مزار خالی در شهرمان باقی ماند. در یکی از روزها مادر شهید به زیارت مزار فرزندش به گلزار شهدا می‌رود و پس از دعا و فاتحه از جای خود بلند می‌شود. ظاهرا در گلزار شهدا، نمایشگاه عکسی از شهدای کشورمان برپا بوده است. مادر شهید ثنایی‌مقدم به تصاویر شهدا نگاه می‌کند و به یک عکس خیره می‌شود و ناگهان فریاد می‌زند این هادی منه.... این هادی منه... .
خانواده‌های شهدای حاضر در گلزار شهدا دور او جمع می‌شوند. کسی نمی‌دانست چه اتفاقی افتاده است. مادر شهید به سمت مسئول نمایشگاه می‌رود و می‌گوید این عکس را از کجا آورده‌اید؟، چه کسی این عکس را گرفته است؟ آنها نمی‌دانستند صاحب این عکس و عکاس آن کیست. اما مادر شهید می‌گوید:
- این هادی منه... من با دستان خودم این کلاه را برای او بافتم. این هادی منه...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۵:۰۰
عمار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۳۵
عمار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۳۵
عمار
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۲۹
عمار

اگر از حلقه‌های قبلی این زنجیره‌ی پلید، یعنی سلمان رشدی و کاریکاتوریست دانمارکی و کشیش‌های امریکایی آتش‌زننده‌ی قرآن حمایت نمی‌کردند و ده‌ها فیلم ضد اسلام را در بنگاه‌های وابسته به سرمایه‌داران صهیونیست سفارش نمی‌دادند، امروز کار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمی‌رسید.»
«زنجیره‌ی پلید» عنوان اینفوگرافیکی است که KHAMENEI.IR آن را تهیه و منتشر کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۲۵
عمار

تاکنون هیچ کتابی نخوانده و هیچ سخنی نشنیده‌ام که صحنه‌های اسارت مردان ما در چنگال نامردمان بعثی عراق را، آن چنان که در این کتاب است به تصویر کشیده باشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۲۳
عمار





ایثارگران می توانند با ارسال کد 7 رقمی ایثارگران به شماره 2000471 از آخرین اطلاعات پرونده فرهنگی خود مطلع شوند.
به گزارش معاونت پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران، معاون پژوهش و ارتباطات فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران با اعلام این خبر گفت: سامانه پیام کوتاه مرکز اسناد ایثارگران با هدف تسهیل در ارتباط با مرکز اسناد ایثارگران و معرفی آن و استفاده از فناوری پیام کوتاه برای انتقال پیام ایثارگران راه اندازی شد.
عباس خامه یار اظهار داشت: تمامی اقشار جامعه می توانند با ارسال عدد یک به شماره 2000471 بلافاصله پیامی از وصایای شهدا دریافت کنند.
وی دریافت پیام کوتاه از وصایای شهدا، ارسال پیام برای گروهی از ایثارگران در مناسبت های مختلف و ارسال پیام تبریک و تسلیت به خانواده های معظم ایثارگران در روز تولد و شهادت را از جمله قابلیت های سامانه پیام کوتاه مرکز اسناد ایثارگران برشمرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۴:۴۸
عمار