دستواره :: راه شهدا

راه شهدا

هیچ شنیده ای که مرغی اسیر،قفس را هم بر دارد وباخود ببرد؟
راه شهدا
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان
شهید علی آذرفر
پیوندها
وصیت‌نامه شهدا
آخرین نظرات
  • ۲ فروردين ۹۵، ۱۶:۲۷ - ابوالفضل نخعی
    +

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دستواره» ثبت شده است

 

من بچه گود هستم و در پایین ترین محله تهران بزرگ شده‌م، پدر من کارگر یک کارخانه نمک است، ما 7 سر عائله بودیم. وضعیت خانوادگی ما جوری بود که نمی توانستیم گوشت بخوریم.

 

ساجد_ سردار "گلعلی بابایی" رزمنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس در گفت‌وگویی از عملیات والفجر8، از آشناییش با شهید "سیدمحمد رضا دستواره" و از برخوردهای شهید بزرگوار در شرایط متفاوت می‌گوید.

من که بچه محل شهید دستواره نبودم ولی آنچه که در تحقیقاتم در کتاب "ضربت متقابل" آورده ام صحبت های است از زبان شهید دستواره درباره زندگیشان که با شهید همت درد دل می کند این صحبت ها در یک نوار است که در بحبوحه عملیات رمضان ضبط شده است.

.

.

شهید دستواره در حال درددل با شهید همت است و می گوید "من بچه گود هستم و در پایین ترین محله تهران بزرگ شده‌م، پدر من کارگر یک کارخانه نمک است، ما 7 سر عائله بودیم. وضعیت خانوادگی ما جوری بود که نمی توانستیم گوشت بخوریم، پدرم وقتی از سرکار بر می گشت کلاه‌ش را می تکاند توی آب گوشت تا مزه داشته باشد. من با همه این چیزها وفادار به انقلاب هستم و آن کسی که باعث شد من به این راه بیایم "حاج احمد متوسلیان" است، او کاری کرد که من در مسیر جنگ باشم.


منبع:ساجد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۲۱:۰۴
عمار