یک جمله راجع به رژیم صهیونیستی عرض بکنیم؛ بعد از اتمام این مذاکراتِ هستهای، شنیدم صهیونیستها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغهی ایران آسودهایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید.
انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّهی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیستها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّتها بیدار شدهاند، میدانند دشمن کیست؛ حالا دولتها و بوقهای تبلیغاتی و مانند اینها میخواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمیرسد. ملّتها -ملّتهای مسلمان، بخصوص ملّتهای منطقه- حواسشان جمع است و میدانند. خب، این وضع رژیم صهیونیستی و آن هم [وضع] آمریکا.
آموزش و پرورش در واقع آن کانون اساسی برای خلق دنیای آینده است.
نقشی که معلّم میتواند در اثرگذاری فکری و روحیِ این مخاطبی که کودک امروز ما و مرد و زن آیندهی ما است، داشته باشد نظیر ندارد، بیبدیل است؛ نه پدر، نه مادر، نه محیط، هیچکدام این نقش را ندارند.
برای یکچنین دستگاهی هرچه ما هزینه کنیم، هزینه نیست، سرمایهگذاری است؛ به این چشم به اقتصاد آموزش و پرورش نگاه کنیم.
معلّم کار انبیا را میکند، کار انبیا نجات بشریّت است، کار انبیا ایجاد یک جامعهی انسانیِ برتر و والاتر است.
اقتصاد آموزش و پرورش، معیشت معلّمین، یکی از الزامات است. بایستی همّت در مسئولین دولتی این باشد که این بخش را مورد یک توجّه ویژه قرار بدهند.
مسئلهی دیگر دانشگاه فرهنگیان است. همهی فرایندهایی که منتهی میشود به جذب معلّم، برای تدریس و برای تعلیم و تربیت، بایستی سالم و با معیار اسلام و انقلاب سنجیده بشود.
یک مسئله هم تحوّل بنیادین آموزش و پرورش است در باب این تحوّل بنیادین، اصل اینکه نظام آموزش و پرورش ما احتیاج به یک تحوّل دارد را همه پذیرفتهاند.
.
.
امروز کار تجلیل از شهدا و حفظ یاد گرامى این عزیزان یک فریضه است. بعضىها میخواهند این را به فراموشى بسپرند؛ همان کسانى که با معارف انقلاب و آرزوهاى انقلاب و اهداف انقلاب میانهى خوبى ندارند، با حفظ یاد شهیدان هم سرِ سازگارى ندارند و دوست نمیدارند. لکن مردم ما شهدا را دوست میدارند؛ بهخاطر اینکه شهداى ما ایثار کردند؛ از حیات خودشان، از آسایش خودشان گذشتند؛ رفتند در میدانهاى نبرد و جان خودشان را تقدیم کردند. این چیز کوچکى نیست؛ این خیلى بزرگ است.
حضرت امام خامنه ای دامت برکاته
۱۳۹۴/۰۲/۱۴
رهبرمان نامه ای نوشته است برای
جوانانی که تشنه حقیقتند
جوانانی که شاید تا به حال در تشخیص
حق دو دل بوده اند
جوانانی که شاید کسی را برای بیدار
شدن از خواب غفلت نیاز دارند
این نامه مخاطبانش جوانان غربی هستند
آری، حضرت آقا خوب میداند که فطرت پاک
هر انسانی پذیرای حقیقت است
و این فطرت پاک در جوانان اروپایی
وجود دارد
چرا که عقیده جوان در حال شکل گرفتن
است
و چقدر زیبا است که انسان عقیده سالم
به او معرفی شود
عقیده ای که او را با مقام انسانیتش
آشنا میکند
عقیده ای که اگر در سراسر جوان شیوع
پیدا کند
میتواند جهانی را دگر گون کند
این نامه با بهترین شیوه نگارش شده
طرح سوال که مخاطب را به فکر وادار
میکند
این نامه یک نامه الهی است از یک رهبر
الهی
که همانند شیوه پبغمبران راه نجات
افراد را در پیش گرفته است
رهبر الهی نمیتواند شاهد گمراهی و
فریبخوردگی خیل عظیم و پرشمار جوانان در اروپا و آمریکا باشد
و آنان را در هجوم بیامان صاحبان زر
و زور و تزویر تنها بگذارد و به آنها میگوید:
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند...
"واما وظیفه ما"
شاید ما بچه حزب اللهی ها با ابزاری
که داریم
مثل
کلیپ
شبکه های اجتماعی تلفن های همراه و رایانه
وبلاگ و سایت
بتونیم در رساندن این نامه الهی به جوانان غرب رهبرمان را یاری کنیم.
ملاحظات""
اما اکنون، لازم است قدری تأمل کنیم و
به برخی نکات توجه ویژه کرده و به سایرین هم این نکات مختصر و در عین حال بسیار
مهم را اطلاع دهیم(این نکات پس از انجام مراحل اول موج رسانه ای به شکل تجربی مشخص
شده است و کاربران مختلف در این باره، هشدار داده اند که لازم است به طور ویژه به
آن توجه داشته باشیم):
نکته بسیار مهم در ترویج و نشر نامه
مقام معظم رهبری توجه به شانیت نامه در درجه نخست و توجه به نوع برخورد
مخاطب اروپایی با نحوه نشر این نامه در درجه دوم است.
این نامه برای مخاطبین اروپایی به نگارش
درآمده و قطعا نحوه نشر نامه نیز قطعا باید مطابق با نوع نگاه و هنجار
اروپاییان باشد .
بر این اساس:
نشر
تصادفی و کور نامه در سایت های مختلف، نه تنها شانیت نامه را نازل خواهد نمود بلکه
باعث خواهد شد تا این نامه به عنوان یک اسپم یا یک "متن مزاحم" از سوی
مخاطب اروپایی در نظر گرفته شود و نه تنها تاثیر مثبت نداشته باشد بلکه نامه ها و
پیام های آتی رهبر بزرگوار انقلاب در اروپا را تحت تاثیر قرار دهد.
نشر نامه در قالب فرازهای کوتاه و به
شکل آگاهانه در سایت های دانشگاهی و نشریات علمی قطعا در درجه نخست مخاطب روشنفکر
و دانش آموخته را مورد تاثیر قرار خواهد داد ...
یادمان باشد که مقام معظم رهبری این
نامه را برای مخاطبان اروپایی با توجه به سلایق و هنجارهای خاص این ملت ، نگارش
فرموده اند.
مقام معظم رهبری (حفظه الله)
تماشاگر سینما نه فقط
با گوش که با تمام وجود خود را به «واقعیت رویایی» درون صحنه تسلیم می کند و به
طور معمول، تنها بخشهای متعالی نفس او از خوض در فیلم رهایی دارد و آن هم نه به
طور کامل.
شهید سید مرتضی آوینی
فاصله ما تا سینمای
آرمانی تا چه حد است؟ قدرت تقابل سینمای متعهد با دو آفت بزرگ
سینمای امروز یعنی سینمای روشنفکری و سینمای گیشه ای که باید
از این دو به عنوان شاخصه های ابتذال در سینما یاد کرد به چه میزان است؟
برادران عزیز! بعضی از کارها توبه دارد، بعضی از کارها توبه هم ندارد؛ چون اصلاحش ممکن نیست. شما ببینید در قرآن کریم بعد از «الاّ الّذین تابوا»، در موارد متعدّدی دارد: «واصلحوا». گاهی توبه نسبت به کار شخصی ماست. در مسائل فردی، کار اشتباه و غلطی از ما سر میزند، بعد هم به خدای متعال عرض میکنیم: پروردگارا! اشتباه کردیم، غلط کردیم. این تمام میشود و میرود. یک وقت است که این کار در صحنه جامعه تأثیر میگذارد؛ واقعیتی را به وجود میآورد یا از بین میبرد؛ توبه این، به این است که آن را اصلاحش کنیم. مگر ممکن است همیشه اصلاح کرد؟ مگر در همه موارد ممکن است آبِ رفته را به جوی بازآورد؟ لذا بسیار باید دقّت کرد.
غزل «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» امام خمینی (ره) از جمله اشعاری است که بعد از رحلت ایشان منتشر شد و مقام معظم رهبری در پاسخ به این غزل زیبا، شعری با آغاز «تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی» همسو با این غزل سرودند که در ادامه هر دو غزل آمده است. شاید برای بعضی دوستان تکراری باشد اما خالی از لطف نیست.
غزل امام خمینی(ره)
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس انا الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
غم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم
جامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
غزل مقام معظم رهبری
تو که خود خال لبی از چه گرفتار شدی
تو طبیب همه ای از چه تو بیمار شدی
تو که فارغ شده بودی ز همه کان و مکان
دار منصور بریدی همه تن دار شدی
عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
ای که در قول و عمل شهره بازار شدی
مسجد و مدرسه را روح و روان بخشیدی
وه که بر مسجدیان نقطه پرگار شدی
خرقه پیر خراباتی ما سیره توست
امت از گفته در بار تو هشیار شدی
واعظ شهر همه عمر بزد لاف منی
دم عیسی مسیح از تو پدیدار شدی
یادی از ما بنما ای شده آسوده ز غم
ببریدی ز همه خلق و به حق یار شدی