خدا ما را طلبیده :: راه شهدا

راه شهدا

هیچ شنیده ای که مرغی اسیر،قفس را هم بر دارد وباخود ببرد؟
راه شهدا
بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار ... به تعداد شهدایمان
شهید علی آذرفر
پیوندها
وصیت‌نامه شهدا
آخرین نظرات
  • ۲ فروردين ۹۵، ۱۶:۲۷ - ابوالفضل نخعی
    +

خدا ما را طلبیده

شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۲۰ ق.ظ

چند ساعتی بود که ارتباط با خط مقدم قطع شده بود...

حاج همت به من گفت: حالا هی نیرو از این طرف می فرستیم که برود و خبر بیاورد ولی هرکس رفته برنگشته!!!

یک سه راهی به نام سه راهی مرگ بود که هرکس می رفت محال بود بتواند از آن عبور کند.

حاج همت به مرتضی قربانی- فرمانده لشکر25 کربلا- گفت: یکی دو نفر را بفرستند خبر بیاورند تا ببینم اوضاع چه شکلی است.

قربانی گفت: من هیچکس را ندارم، هرکس را فرستادم رفت و برنگشت.

حاجی سری تکان داد و راه افتاد سمت جزیره؛ قبل از راه افتادن جمله ای گفت که هیچوقت یادم نمی رود:

"
مثل اینکه خدا ما را طلبیده"...


در حالی که به عقب برمی گشتم در سه راهی چشمم به پیکر شهیدی افتاد که سر در بدن نداشت و یک دست او نیز از بدن قطع شده بود.

چند روز قبل حاج عبادیان مسئول تدارکات لشکر یک دست لباس به حاج همت داده بود و ما از روی همان لباس توانستیم حاجی را شناسایی کنیم و پیکر مطهر ایشان را به تهران بفرستیم.

آری حاج همت همچون اربابش حسین علیه السلام بی سر به دیدار معبودش شتافت...

 


//bayanbox.ir/id/3236729414407302209?view


نظرات  (۲)

شهید همت مثل آقا امام حسین رفت، و امروز با خانواده‌اش مثل خانواده‌ی آقا امام حسین رفتار می‌کنند... امان از یزید و یزیدی‌ها

باسلام،

وبلاگ «تســــــــــنیم» با مطلبی تحتِ عنوان «"گزینه"ای در برابر "گزینه‌ها"ی روی میز...» بروز است.

حضور و نظر شما دوست گرامی را ارج می‌نهیم.

و من‌الله التوفیق

یاعلی ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">